شیشه ی عمر
شیشه ی عمر ما شکست،خرد شد.
وقتش رسیده است خاک انداز به عمر خود بیاندازم!
تا کی از قافله ی مِهر عقب بمانیم! تا کی دلمان با واژه ی عقب مانده کلنجار بزند!
ای حضرت عشق، طوفان دلم و ساحل ارامش من، ای که هردو جنس را با هم جمع کرده ای!
دریاب بینوایی مرا!
وقتش رسیده است خاک انداز به عمر خود بیاندازم!
تا کی از قافله ی مِهر عقب بمانیم! تا کی دلمان با واژه ی عقب مانده کلنجار بزند!
ای حضرت عشق، طوفان دلم و ساحل ارامش من، ای که هردو جنس را با هم جمع کرده ای!
دریاب بینوایی مرا!
+ نوشته شده در سه شنبه چهاردهم شهریور ۱۳۹۱ ساعت 1:21 توسط majid
|